نمیدونم ؛نمیدونم چی بنویسم وقی دلم پره از تنهایی
نمیدونم چی بنویسم که وقتی دلم تو غربته
نمیدونم چی بنویسم که وقتی این همه چشمه هایه خوبو بد است
نمیدونم چی بنویسم که اینقدر فکرایه بد بد تو سرمه
نمیدونم چی بنویسم وقتی این همه پستی و بلندی میبینم
نمیدونم چی بنویسم که وقتی هیچ عشقی هم نیست
نمیدونم چی بنویسم وقتی که نگاهم به گوشیمه که شاید یه زنگی بخوره دیگه کلافه شدم
آخه یکی نبود که بگه چرا وقتی عاشق میشی بجایه اینکه بخوای غرورتو بهش بورزی ؛ دوس داشتنو عشقتو براش بزار
همه این نمیدونم ها از همین میاد
ثبت ؛نظر یادتون نره البته اگه خوشت اومد دوسته من
|